کد مطلب:301691 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:169

فضل صلوات فرستادن بر فاطمه


دلیل دیگری كه «ولیة الله» بودن حضرت صدیقه زهرا سلام الله علیها را اثبات می كند، استقلال اوست در موضوع صلوات فرستادن بر آن حضرت و كیفیت زیارتش، كه همانند صلوات بر پیامبر اكرم و امیرالمؤمنین و حسنین و زیارات آنان است؛ یعنی همانگونه كه به صلوات بر آن چهار وجود مقدس و زیارتشان امر شده است، نسبت به حضرت زهرا نیز در این موارد، همگان مامور و ماجورند. فاطمه علیهالسلام كه مشمول آیه ی تطهیر و از اهل بیت پیامبر اكرم- یعنی آل محمد است- كیفیت صلوات بر او را رسول خدا بصراحت چنین بیان داشته است:

«لا تصلوا علی الصلوة البتراء، فقالوا: و ما الصلاه البتراء؟ قال: تقولون اللهم صل علی محمد و تمسكون، بل قولوا: اللهم صل علی محمد و


آل محمد». [1] .

«بر من صلوات بتراء (ناقص، دم بریده و بریده شده) نفرستید. سوال شد: یا رسول الله صلوات بتراء (بریده شده) چیست؟ فرمود: اینكه (بر من صلوات بفرستید و بگویید «اللهم صل علی محمد»، ولی درباره ی آل من [2] ساكت باشید. شما باید


بگویید اللهم صل علی محمد و آل محمد».


صلواتی كه شامل علی، فاطمه و حسنین علیهم السلام نباشد، مقطوع و بریده و مورد قبول خدا و رسولش نمی باشد. لذا حضرت صدیقه ی زهرا هم ردیف و برابر افرادی است كه جمیع مسلمین باایمان جهان- از شیعه و سنی- هر شبانه روز در تشهد نمازهای پنجگانه بر او درود می فرستند؛ و او در این مقام، همتای محمد بن عبدالله صلی الله علیه و آله و سلم، و علی و حسنین علیهم السلام است؛ و همین لزوم صلوات بر فاطمه علیهاالسلام در هنگام اقامه ی نماز یك منقبت و فضیلت ساده نیست، بلكه نشانگر مرتبه ی اعلی و منصب والای آن حضرت است كه این چنین در جنب صاحبان رسالت و امامت قرار گرفته است. بدون تردید باید فاطمه خود ولیة الله و دارای مقام ولایت بوده باشد، تا هم ردیف و همتای اولیاء خدا، مورد خضوع و مشمول صلوات و درود جمیع مومنین جهان در هر زمان و مكان باشد.

پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله و سلم می فرماید:

«من صلی علیك یا فاطمة غفر الله له والحقه بی حیث كنت من الجنة». [3] .

«یا فاطمه هر كس بر تو صلوات فرستد، خدای تعالی از او درگذرد، و او را در بهشت به من ملحق گرداند».

چنانكه در موضوعهای قبلی مشروحا بیان شد، مقصود از تعبیرات «هم درجه شدن با رسول الله»، یا «ملحق شدن به پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله و سلم در بهشت»، و یا «همسایه بودن با آن حضرت» كه در


روایات مكرر بكار رفته است، جمع شدن مؤمنین در مرتبه ی «درجة الایمان» است كه جامع تمام آن كسانی است كه با عقائد درست، و باایمان به آنچه از رسول خدا به ما رسیده است، از جهان رفته اند. در آن درجه همه ی مؤمنین یكسانند و در كنار هم می باشند؛ ولی جای هیچگونه تردیدی نیست كه مراتب و درجات دیگر كه شمار آنها برابر تعداد بشر و بسیار متفاوت است، كاملا ملحوظ بوده، و مقام هر كس مخصوص به خود او می باشد.

در روایتی حضرت رسول اكرم صلی الله علیه و آله و سلم یكی از فضائل حضرت فاطمه را چنین بیان می فرماید:

«... اتانی الروح؛ قال: ان فاطمه اذا قبضت و دفنت یسالها الملكان فی قبرها: من ربك؟ فتقول: الله ربی. فیقولان: فمن نبیك؟ فتقول: ابی. فیقولان: فمن ولیك؟ فتقول: هذا القائم علی شفیر قبری علی بن ابی طالب؛ الا و ازیدكم من فضلها؟! ان الله قد و كل بها رعیلا من الملائكه یحفوظنها من بین یدیها و من خلفها و عن یمینها و عن شمالها و هم معها فی حیاتها، و عند قبرها و عند موتها یكثرون الصلاه علیها و علی ابیها و بعلها و بنیها.

فمن زارنی بعد وفاتی فكانما زارنی فی حیاتی، و من زار فاطمه فكانما زارنی، و من زار علی بن ابی طالب فكانما زار فاطمه، و من زار الحسن والحسین فكانما زار علیا، و من


زار ذریتهما فكانما زارهما...». [4] .

«... جبرئیل (روح) به نزد من آمد و گفت: هنگامی كه فاطمه قبض روح می شود و دفن می گردد، دو ملك در قبر از او سؤال می كنند: پروردگار تو كیست؟ می فرماید: الله پروردگار من است. سپس می پرسند پیامبرت كیست؟ در پاسخ می فرماید: پدرم. آنگاه سؤال می كنند ولی تو كیست؟ در جواب می گوید: علی بن ابی طالب، همین كسی كه در كنار قبرم ایستاده است. (سپس پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله و سلم می فرماید): آیا باز هم فضائل دیگر زهرا را بیان كنم؟ (شاید پیامبر اكرم می خواهد به این وسیله تذكر دهد كه: در این عالم، فاطمه تنها كسی است كه پدرش «رسول الله» و همسرش «ولی الله» است. پیامبر اكرم در ادامه ی سخن خویش می فرماید):

همانا خدای تعالی یك دسته از فرشتگان را برای محافظت فاطمه گماشته است، تا از چهار طرف نگهبان او باشند؛ و این ملائك در حال حیات، و هنگام مرگ او، و كنار قبرش پیوسته در خدمت او هستند، و كارشان صلوات فرستادن بر فاطمه و پدرش و همسر و فرزندان اوست. (یعنی در منطق ملائك و لسان فرشتگان صلوات بر


پیامبر اكرم و علی و حسنین همواره باید با صلوات بر فاطمه علیهاالسلام توام باشد، و در این منقبت نیز آن حضرت برابر و هم ردیف آن چهار وجود مقدس دیگر می باشد. سپس پیامبر اكرم چنین به سخن ادامه می دهد):

هر كس مرا بعد از وفاتم زیارت كند، مثل این است كه مرا در حال حیات زیارت كرده است؛ و كسی كه فاطمه را زیارت كند، گویی مرا زیارت نموده است؛ و هر كس علی را زیارت نماید مثل زیارت كردن حسنین است؛ و آن كسی كه زیارت كند ذریة آنان را، همانند زیارت خود آنان است...».

لذا زیارت حضرت عبدالعظیم را در شهر ری، با زیارت حسین بن علی در كربلا همانند دانسته اند، [5] و این مطلب را (كه صلوات بر اهل بیت پیامبر برابر با صلوات بر پیامبر است) علمای عامه هم عنوان كرده اند، مخصوصا موضوع صلوات بر فاطمه سلام الله علیها را، چنانكه سهیلی در كتاب الروض الانف در ذیل مطلبی می نویسد:

«و من صلی علیها فقد صلی علی ابیها». [6] .


«هر كس بر فاطمه صلوات فرستد، در حقیقت بر پدر او صلوات فرستاده است».

از حدیثی كه نقل شد نیز ولیه الله بودن حضرت زهرا سلام الله علیها استنباط می شود.



[1] الصواعق المحرقه ص 225، ينابيع الموده ص 295، رشفه الصادي ص 29.

[2] علماي عامه اتفاق دارند كه منظور از آل محمد: علي و فاطمه و حسنين است.

ابن حجر در صواعق مي گويد: يقينا لفظ آل، همسران پيامبر را در بر نمي گيرد... (الصواعق المحرقه ص 225).

مامون در محاوره اي كه بهمراهي علما با امام رضا عليه السلام داشته است از حضرت پرسيد: آيا عترت پيامبر همان آل پيامبر است؟ حضرت فرمودند: بلي. مامون گفت: در احاديث پيامبر آمده است كه پيامبر فرمودند: «امت من همان آل من هستند»، و صحابه هم مي گويند: «آل محمد، امت او هستند». حضرت رضا عليه السلام از مامون و حضار پرسيدند: آيا بر آل پيامبر صدقه حرام است؟ گفتند: خير. امام رضا عليه السلام فرمودند: تفاوت ميان آل پيامبر و امت همين است.... (امالي صدوق ص 422، عيون الاخبار ج 1/ 180، تحف العقول ص 426، بحارالانوار ج 25/ 221).

در همين محاوره حضرت رضا عليه السلام از مامون عباسي و علما پرسيدند: در آيه ي (يس- و القرآن الحكيم- انك لمن المرسلين- علي صراط مستقيم (يس/ 1- 4) منظور خداوند از (يس) كيست؟ علما گفتند: (يس) محمد صلي الله عليه و آله و سلم است و هيچكس در اين موضوع شكي ندارد. حضرت رضا عليه السلام فرمودند: پس خداوند متعال به محمد و آل محمد صلي الله عليه و آله و سلم فضلي عطا نموده است كه كسي به حقيقت آن پي نخواهد برد مگر اينكه آن را (بخوبي) درك نمايد، خداوند بر احدي سلام نفرستاده است مگر بر انبيا، چنانكه مي فرمايد: (سلام علي نوح في العالمين (الصافات/ 79))، و مي فرمايد: (سلام علي ابراهيم (الصافات/ 109))، و مي فرمايد: (سلام علي موسي و هارون (الصافات/ 120)). خداوند در قرآن نفرموده است «سلام علي آل نوح»، و نفرموده است «سلام علي آل ابراهيم» و نفرموده است: «سلام علي آل موسي و هارون بلكه فرموده است: (سلام علي آل ياسين (الصافات/ 130)) يعني سلام بر آل محمد. (امالي صدوق ص 426، 427، عيون الاخبار ج 1/ 185، تحف العقول ص 433، بحارالانوار ج 79/ 229).

يك تذكر: در خصوص قرائت آيه ي (سلام علي آل ياسين) تحريفات بسياري صورت گرفته است و در آنها سعي شده واژه ي «آل ياسين» بگونه هاي ديگري قرائت شود. نقطه ي اوج اين تحريفات اين است كه ابن خالويه در كتاب مختصر في شواذ القرآن ص 128 مي گويد: «قرائت ابن مسعود (سلام علي ادراسين)، و قرائت ابي بن كعب (سلام علي ياسين) بوده است». يعني در اين كتاب ادعا شده كه در قرائت ابي اصلا كلمه ي «آل» وجود ندارد! اين تحريفات حتي در دوره هاي معاصر نيز ادامه يافته است، بعنوان مثال سيوطي در درالمنثور از كتاب اين ابي حاتم و طبراني و ابن مردويه نقل كرده است كه ابن عباس قرائت آيه را بصورت «آل ياسين» خوانده است ولي در كتاب معجم كبير طبراني- كه در بيروت (دار احياء التراث العربي) بطبع رسيده است- محقق كتاب (حمدي عبدالمجيد سلفي) عبارت ابن عباس را تحريف نموده و آن را بصورت «ال ياسين» ضبط كرده است. خوانندگان محترم مي توانند متن درالمنثور ج 5/ 286 را با متن معجم كبير طبراني ج 11/ 56 مقابله نمايند و خود قضاوت بفرمايند.

[3] بحارالانوار ج 43/ 55، ج 97/ 194.

[4] بشاره المصطفي ص 139، بحارالانوار ج 43/ 58.

اين حديث را جابر بن عبدالله انصاري روايت نموده است و از آنجائيكه اصل روايت نسبتا مفصل است و حاوي مناقب بسياري از حضرت فاطمه ي زهرا عليهاالسلام مي باشد لذا ما متن كامل حديث را با ترجمه ي آن در تعليق شماره ي 7 آورده ايم.

[5] روايتي در كتاب كامل ابن قولويه مندرج است كه متن آن چنين است:

«حدثني علي بن الحسين بن موسي بابويه، عن محمد بن يحيي العطار، عن بعض اهل الري، قال: دخلت علي ابي الحسن العسكري، فقال: اين كنت؟ فقلت: زرت الحسين بن علي عليهاالسلام. فقال: اما انك لو زرت قبر عبدالعظيم عندكم لكنت كمن زار الحسين عليه السلام». (كامل الزيارات ص 324).

مرحوم علامه اميني توضيحي درباره ي اين حديث دارند كه در حاشيه ي كامل الزيارات ص 307 و 324 آمده است.

[6] الروض الانف ج 2/ 196.